آقا الکی الکی یه ماه از قرنطینه خونگی من گذشت!

همه دارن از غم و  غصه و ناراحتی هایی که دوران قرنطینه و تو خونه موندن براشون داره حرف میزنن.

این وسط یه روز با خودم فکر کردم مگه ما آدم ها تو روزهایی که قرنطینه نبودیم چه کار خاصی بیرون خونه انجام می دادیم که الن اینقدر بیتابی میکنیم؟؟ (منظورم اوقات خارج از کار)

مثلا اوقات بیرون رفتن ختم میشد به : دور دور خیابون یا کافه یا پاساژ گردی یا همون چندتا فضای سبزی که داریم! (البته گردش با خونواده رو فاکتور میگیرم :)

حالا این وسط در طول 168 ساعت هفته 3 ساعتشم میرفتیم باشگاه!

این جا توی پرانتز بگم که همون امید و برنامه ریزی که برای بیرون رفتن انجام می دادیم یه جورایی خودش حال خوب به حساب می‌اومد.

مثلا شب  با اکیپ خودمون هماهنگ می کردیم جمعه بریم طبیعت گردی، از چند روز قبل وسایل جمع می کردیم و کلی با هم در مورد روزی که هنوز نیومده گپ میزدیم.

حالا ماجرا بعد از تموم شدن طبیعت گردی هم دوباره ادامه داشت و شروع می‌کردیم به برنامه ریزی برای یه برنامه دیگه! و همین طور خودمونو در مسیری رو به جلو قرار می دادیم. ینی همون امید به بیرون رفتن و پر کردن وقتمون با حرف زدن درباره ش و جمع کردن وسایل میگذشت.

اما الن که امید بیرون رفتن و برنامه ریزی برای بیرون رفتن یه جورایی کنسله، وقت ازاد بیشتری داریم. پس اگه یه برنامه خوب خونگی جایگزین نکنیم باعث میشه بیشتر ناراحت بشیم.

الن که خوب فکر میکنم این بیرون رفتنا بخش بزرگیش هدر دادن وقت و زندگی بود! وقتی که خیلی با ارزشه و بیشتر آدم هایی که می دیدم هیچ وقت براشون مهم نبود!

بیرون رفتن هایی که هیچ ارزش افزوده ای برام نداشت! یه جورایی بعضی از بیرون رفتنامون نه تنها تفریح نبود بلکه از روی عادت بود.

مثلا عادت داشتیم هر روز بریم بیرون بدون هیچ دلیل خاصی!

 پ ن : یادم بمونه روزهای بعد قرنطینه بیشتر روی تفریح هام دقت کنم  :)

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها